چند بچه کافیست؟ خلاصه تجربیات نی نی سایت
این روزها یکی از سوالات پرتکرار در نی نی سایت این است که “چند بچه کافیست؟” این سوال پاسخ قطعی ندارد و کاملا به شرایط زندگی، دیدگاهها و تواناییهای هر خانواده بستگی دارد. اما مرور تجربیات کاربران نی نی سایت میتواند در تصمیمگیری به شما کمک کند.
در این پست، 20 مورد از تجربیات و نظرات مختلف کاربران نی نی سایت را در این زمینه خلاصه کردهایم:
- ✔️داشتن دو فرزند، بهترین گزینه برای داشتن تعادل بین توجه به فرزندان و رسیدگی به امور شخصی است.
- ✔️تک فرزندی، فرصتهای بیشتری برای سرمایهگذاری روی یک فرزند فراهم میکند.
- ✔️سه فرزند یا بیشتر، نیازمند صبر و حوصله فراوان و مدیریت قوی است.
- ✔️فاصله سنی مناسب بین فرزندان، نقش مهمی در کاهش رقابت و حسادت بین آنها دارد.
- ✔️وضعیت مالی خانواده، تاثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی و امکانات رفاهی فرزندان دارد.
- ✔️کمک گرفتن از اطرافیان، به ویژه والدین، در نگهداری از فرزندان، فشار را کاهش میدهد.
- ✔️سلامت جسمی و روانی مادر، از اهمیت بالایی برخوردار است و نباید نادیده گرفته شود.
- ✔️نیازهای هر فرزند متفاوت است و باید به طور جداگانه به آنها توجه کرد.
- ✔️هزینههای تحصیل، بهداشت و درمان فرزندان، با افزایش تعداد آنها، به طور تصاعدی افزایش مییابد.
- ✔️داشتن فرزند، مسئولیتپذیری و تعهد بالایی را میطلبد.
- ✔️آمادگی روانی و عاطفی زوجین، نقش مهمی در تربیت صحیح فرزندان دارد.
- ✔️گاهی اوقات، داشتن یک فرزند، به اندازه کافی چالشبرانگیز است.
- ✔️تعداد فرزندان، نباید به قیمت کاهش کیفیت زندگی خانواده تمام شود.
- ✔️تجربه مادری، برای هر فرد متفاوت است و نمیتوان یک نسخه برای همه پیچید.
- ✔️برخی از مادران، با داشتن تعداد زیادی فرزند، احساس خوشبختی بیشتری میکنند.
- ✔️برخی دیگر، با داشتن یک فرزند، آرامش بیشتری دارند.
- ✔️مهمترین نکته، داشتن عشق و علاقه کافی برای فرزندان است.
- ✔️بهترین تعداد فرزندان، تعدادی است که با شرایط و تواناییهای شما سازگار باشد.
- ✔️قبل از تصمیمگیری، با همسرتان به طور کامل صحبت کنید و به توافق برسید.


چند بچه کافیست؟ خلاصه تجربهها در نی نی سایت – 20 مورد
تنوع تجربیات مادران در نی نی سایت
نی نی سایت، بستری پر از نظرات مختلف درباره تعداد فرزندان است. در اینجا 20 مورد از تجربیات و نظرات مختلف مادران را جمعآوری کردهایم تا دیدگاه جامعی از این موضوع ارائه دهیم.
1. تمرکز بیشتر روی هر فرزند
بسیاری از مادران با داشتن یک فرزند، معتقدند که میتوانند تمام توجه و تمرکز خود را صرف تربیت و رشد او کنند. این تمرکز به آنها اجازه میدهد تا در تمام مراحل زندگی فرزندشان، حضور فعالتری داشته باشند.
2. آرامش بیشتر در زندگی
مادرانی که یک فرزند دارند، اغلب از آرامش بیشتری در زندگی خود صحبت میکنند. مدیریت زمان و منابع با یک فرزند آسانتر است و استرس کمتری به همراه دارد.
3. امکان داشتن شغل و استقلال مالی
داشتن یک فرزند به مادران این امکان را میدهد که راحتتر به شغل خود بازگردند و استقلال مالی خود را حفظ کنند. این موضوع برای بسیاری از مادران اهمیت ویژهای دارد.
4. صرفهجویی در هزینهها
هزینههای نگهداری و تربیت فرزندان بسیار بالاست. با داشتن یک فرزند، میتوان در هزینهها صرفهجویی کرد و کیفیت زندگی بهتری برای خود و فرزند فراهم کرد.
5. روابط عمیقتر با فرزند
برخی مادران معتقدند که با داشتن یک فرزند، میتوانند رابطه عمیقتر و صمیمانهتری با او برقرار کنند. این رابطه نزدیک، به تربیت بهتر و شناخت بیشتر فرزند کمک میکند.
6. چالشهای تربیتی کمتر
مدیریت رفتار و تربیت یک فرزند، نسبت به چند فرزند، چالشهای کمتری دارد. این موضوع به مادران کمک میکند تا با صبر و حوصله بیشتری با فرزند خود رفتار کنند.
7. ترس از تنهایی فرزند در آینده
یکی از دغدغههای مادران تک فرزند، ترس از تنهایی فرزندشان در آینده است. آنها نگران این هستند که فرزندشان در بزرگسالی احساس تنهایی کند و نیاز به خواهر یا برادر داشته باشد.
8. حسادت و رقابت کمتر بین فرزندان
در خانوادههایی که تنها یک فرزند وجود دارد، خبری از حسادت و رقابت بین فرزندان نیست. این موضوع به ایجاد یک فضای آرام و صمیمی در خانواده کمک میکند.
9. امکان سفر و تفریح بیشتر
با داشتن یک فرزند، برنامهریزی برای سفر و تفریح آسانتر است و میتوان با هزینههای کمتری، تجربههای جدیدی را برای فرزند فراهم کرد.
10. احساس کمبود در خانواده
برخی از مادران معتقدند که با داشتن تنها یک فرزند، احساس کمبود در خانواده وجود دارد و دلشان میخواهد فرزند دیگری نیز داشته باشند تا خانوادهشان کاملتر شود.
11. کمک و همیاری بیشتر فرزندان به یکدیگر
مادرانی که چند فرزند دارند، از کمک و همیاری فرزندانشان به یکدیگر خوشحال هستند. آنها معتقدند که داشتن خواهر و برادر، به فرزندانشان کمک میکند تا مهارتهای اجتماعی بهتری کسب کنند.
12. شلوغی و هیجان بیشتر در خانه
داشتن چند فرزند، باعث شلوغی و هیجان بیشتر در خانه میشود. این موضوع برای برخی از مادران لذتبخش است و به زندگیشان رنگ و بوی تازهای میبخشد.
13. مسئولیتپذیری بیشتر فرزندان
فرزندانی که خواهر و برادر دارند، معمولاً مسئولیتپذیرتر هستند و یاد میگیرند که چگونه از یکدیگر مراقبت کنند و به هم کمک کنند.
14. یادگیری مهارتهای اجتماعی
تعامل با خواهر و برادر، به فرزندان کمک میکند تا مهارتهای اجتماعی خود را تقویت کنند و یاد بگیرند که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند.
15. کمک در نگهداری از فرزندان
بزرگتر شدن فرزندان، به مادران کمک میکند تا در نگهداری از فرزندان کوچکتر کمک کنند. این موضوع به مادران کمک میکند تا کمی استراحت کنند و به کارهای خود برسند.
16. مشکلات و اختلافات بین فرزندان
یکی از چالشهای داشتن چند فرزند، مشکلات و اختلافات بین آنهاست. مادران باید تلاش کنند تا این اختلافات را به درستی مدیریت کنند و عدالت را بین فرزندان برقرار کنند.
17. سختی مدیریت زمان و منابع
مدیریت زمان و منابع با داشتن چند فرزند، بسیار دشوار است. مادران باید برنامهریزی دقیقی داشته باشند تا بتوانند به تمام نیازهای فرزندانشان رسیدگی کنند.
18. هزینههای بیشتر نگهداری و تربیت
هزینههای نگهداری و تربیت چند فرزند، بسیار بالاست. مادران باید به خوبی برنامهریزی مالی داشته باشند تا بتوانند از پس این هزینهها برآیند.
19. احساس خوشبختی و کامل بودن
بسیاری از مادرانی که چند فرزند دارند، احساس خوشبختی و کامل بودن میکنند. آنها معتقدند که فرزندانشان، زندگیشان را پر از معنا و هدف کردهاند.
20. نیاز به صبر و حوصله بیشتر
چند بچه کافیست؟ (خلاصه تجربیات نی نی سایت)
داشتن چند فرزند، نیاز به صبر و حوصله بیشتری دارد. مادران باید صبور باشند و با عشق و محبت، به نیازهای فرزندانشان پاسخ دهند.
۱. خستگی مفرط با دو فرزند
خیلی از کاربران نی نی سایت از خستگی شدید بعد از داشتن دو فرزند صحبت کرده بودند. به نظر میرسد نگهداری از دو بچه انرژی زیادی میطلبد. زمان برای رسیدگی به خود و همسر به شدت کاهش پیدا میکند. حتی کارهای ساده مثل دوش گرفتن هم به یک چالش تبدیل میشود. برخی مادران از افسردگی بعد از زایمان با داشتن دو فرزند گلایه داشتند. خواب کافی یک آرزوی دست نیافتنی به نظر میرسید. حوصله و صبر مادر به شدت کاهش مییابد. مشکلات مالی هم مزید بر علت شده بود.
۲. استقلال بیشتر بچه دوم
بچه دوم معمولاً مستقلتر از بچه اول بار میآید. این استقلال میتواند به دلیل الگوبرداری از خواهر یا برادر بزرگتر باشد. والدین تجربه بیشتری در تربیت فرزند دوم دارند و کمتر نگران هستند. بچه دوم معمولاً زودتر کارهایی مثل غذا خوردن و لباس پوشیدن را یاد میگیرد. این استقلال به والدین کمک میکند تا کمی بیشتر به کارهای خود برسند. رقابت بین دو فرزند هم میتواند باعث افزایش استقلال آنها شود. البته این استقلال همیشه هم مثبت نیست و ممکن است باعث سرکشی و لجبازی شود.
۳. هزینه های سرسام آور
هزینه های نگهداری از فرزندان سر به فلک کشیده است. پوشاک، خوراک، آموزش، تفریح و درمان همگی هزینه های قابل توجهی دارند. بسیاری از کاربران نی نی سایت نگران تامین آینده فرزندان خود بودند. هزینه های تحصیل مخصوصا در مقاطع بالاتر دغدغه اصلی بود. برخی زوج ها مجبور بودند برای تامین هزینه ها، هر دو کار کنند. مسائل اقتصادی تاثیر زیادی بر تصمیم گیری در مورد تعداد فرزندان دارد. گرانی مسکن و اجاره بها هم مشکلات را دوچندان کرده است.
۴. عشق و شادی دوچندان
با وجود همه سختی ها، عشق و شادی که از داشتن فرزندان به دست میآید، قابل مقایسه با هیچ چیز دیگری نیست. بسیاری از کاربران نی نی سایت از احساس خوشبختی عمیق با داشتن فرزندانشان صحبت میکردند. دیدن رشد و پیشرفت فرزندان یک لذت وصف ناپذیر است. خنده های کودکانه و بازی های پر شور، انرژی مثبتی به خانه میبخشد. خانواده های پر جمعیت معمولاً صمیمی تر و گرم تر هستند. فرزندان منبع امید و انگیزه برای ادامه زندگی هستند. پیوند عاطفی بین والدین و فرزندان بسیار قوی است.
۵. کمبود وقت برای خود
داشتن فرزند به معنای خداحافظی با بسیاری از تفریحات و سرگرمی های شخصی است. بسیاری از مادران از نداشتن وقت برای رسیدگی به خودشان گلایه داشتند. حتی کارهای ساده مثل رفتن به آرایشگاه یا باشگاه هم به یک چالش تبدیل میشود. کمبود خواب و استراحت باعث خستگی و کلافگی میشود. برخی مادران از افسردگی و احساس تنهایی صحبت میکردند. حفظ تعادل بین کار، خانه و فرزندان کار بسیار دشواری است. نیازهای شخصی اغلب نادیده گرفته میشود.
۶. رقابت بین فرزندان
رقابت بین فرزندان یک امر طبیعی است، اما میتواند باعث ایجاد تنش و ناراحتی در خانواده شود. رقابت بر سر توجه والدین، اسباب بازی ها و موفقیت ها رایج است. برخی والدین ناخواسته این رقابت را تشدید میکنند. مقایسه کردن فرزندان با یکدیگر کار بسیار اشتباهی است. باید به هر فرزند به طور جداگانه توجه کرد و نقاط قوت او را تشویق کرد. ایجاد حس حسادت بین فرزندان میتواند آسیب های روحی جدی به همراه داشته باشد. مدیریت صحیح این رقابت ها بسیار مهم است.
۷. تفاوت در تربیت
تربیت فرزند اول معمولاً با استرس و نگرانی بیشتری همراه است. والدین در تربیت فرزند دوم تجربه بیشتری دارند و آرامتر هستند. این تفاوت در تربیت میتواند باعث ایجاد تفاوت در شخصیت فرزندان شود. برخی والدین سعی میکنند که در تربیت هر دو فرزند یکسان عمل کنند، اما این کار همیشه امکان پذیر نیست. مهم این است که هر فرزند احساس کند که مورد توجه و محبت والدین قرار دارد. نباید فرزندان را با یکدیگر مقایسه کرد و باید به تفاوت های فردی آنها احترام گذاشت. ایجاد عدالت در خانواده بسیار مهم است.
۸. کمک و همدلی خواهر و برادر
داشتن خواهر و برادر میتواند به فرزندان کمک کند تا مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنند. خواهر و برادر میتوانند در مواقع سختی به یکدیگر کمک کنند و از هم حمایت کنند. داشتن یک دوست و همبازی همیشگی یک نعمت بزرگ است. پیوند عاطفی بین خواهر و برادر بسیار قوی است. فرزندان میتوانند از تجربیات یکدیگر یاد بگیرند. خانواده های پر جمعیت معمولاً صمیمی تر و گرم تر هستند. داشتن خواهر و برادر میتواند حس امنیت و تعلق خاطر را در فرزندان افزایش دهد.
۹. مسئولیت پذیری بیشتر
داشتن فرزند باعث افزایش مسئولیت پذیری والدین میشود. والدین باید تمام تلاش خود را برای تامین نیازهای فرزندانشان انجام دهند. این مسئولیت پذیری میتواند باعث رشد و پختگی شخصیتی والدین شود. والدین باید الگوهای خوبی برای فرزندانشان باشند. تربیت فرزندان یک مسئولیت بزرگ و سنگین است. والدین باید برای تربیت فرزندانشان وقت و انرژی بگذارند. مسئولیت پذیری نقش مهمی در موفقیت و خوشبختی خانواده دارد.
۱۰. چالش های جسمی مادر
بارداری و زایمان میتواند چالش های جسمی زیادی برای مادر به همراه داشته باشد. تغییرات هورمونی، خستگی، درد و مشکلات جسمی دیگر رایج هستند. برخی مادران از افسردگی بعد از زایمان رنج میبرند. مراقبت از نوزاد و رسیدگی به کارهای خانه میتواند بسیار طاقت فرسا باشد. مادران باید به سلامت جسمی و روحی خود توجه کنند. استراحت کافی، تغذیه مناسب و ورزش میتواند به بهبود وضعیت جسمی کمک کند. در صورت نیاز باید از کمک دیگران استفاده کرد.
۱۱. تغییر سبک زندگی
داشتن فرزند به معنای تغییر سبک زندگی است. والدین باید اولویت های خود را تغییر دهند و زمان بیشتری را به فرزندانشان اختصاص دهند. تفریحات و سرگرمی های شخصی ممکن است به طور موقت یا دائم محدود شوند. مسافرت رفتن با فرزندان نیاز به برنامه ریزی بیشتری دارد. خواب کافی یک آرزوی دست نیافتنی به نظر میرسد. تغییر سبک زندگی میتواند چالش برانگیز باشد، اما ارزشش را دارد. والدین باید خود را با شرایط جدید وفق دهند.
۱۲. نگرانی های همیشگی
والدین همیشه نگران فرزندانشان هستند. نگرانی در مورد سلامت، تحصیل، آینده و خوشبختی فرزندان همیشگی است. این نگرانی ها میتواند باعث استرس و اضطراب شود. والدین باید سعی کنند که نگرانی های خود را مدیریت کنند. توکل به خدا و اعتماد به نفس میتواند به کاهش نگرانی ها کمک کند. حمایت از فرزندان و فراهم کردن شرایط مناسب برای رشد آنها مهم است. نگرانی زیاد میتواند به فرزندان آسیب برساند.
۱۳. تاثیر بر روابط زناشویی
داشتن فرزند میتواند تاثیرات مثبت و منفی بر روابط زناشویی داشته باشد. افزایش مسئولیت ها و کمبود وقت میتواند باعث ایجاد تنش و اختلاف شود. از طرفی، داشتن فرزند میتواند باعث افزایش صمیمیت و عشق بین زوجین شود. زوجین باید برای حفظ رابطه خود تلاش کنند. اختصاص دادن وقت به یکدیگر و صحبت کردن در مورد مشکلات میتواند به بهبود رابطه کمک کند. حمایت و درک متقابل بسیار مهم است. داشتن فرزند میتواند زندگی زناشویی را غنی تر کند.
۱۴. ارث و ژنتیک
فرزندان ویژگی های ژنتیکی خود را از والدین به ارث میبرند. شباهت های ظاهری و رفتاری بین والدین و فرزندان رایج است. بیماری های ارثی نیز میتواند از والدین به فرزندان منتقل شود. آگاهی از سابقه خانوادگی میتواند به پیشگیری از برخی بیماری ها کمک کند. ژنتیک نقش مهمی در شکل گیری شخصیت و ویژگی های فردی دارد. تاثیر محیط نیز نباید نادیده گرفته شود. تربیت و آموزش میتواند ژن ها را فعال یا غیرفعال کند.
۱۵. فرصت های از دست رفته
داشتن فرزند میتواند باعث از دست رفتن برخی فرصت های شغلی و تحصیلی شود. مادران اغلب مجبور هستند برای مدتی از کار خود دست بکشند. ادامه تحصیل با وجود فرزند میتواند دشوار باشد. والدین باید تصمیم بگیرند که کدام اولویت برایشان مهم تر است. برخی از والدین بعد از بزرگ شدن فرزندانشان دوباره به کار و تحصیل باز میگردند. فرصت های از دست رفته همیشه قابل جبران نیستند. برنامه ریزی دقیق و مدیریت زمان میتواند به کاهش این خسارت ها کمک کند.
۱۶. ارزش های خانوادگی
تربیت فرزندان فرصتی برای انتقال ارزش های خانوادگی است. والدین میتوانند ارزش هایی مانند صداقت، احترام، مسئولیت پذیری و مهربانی را به فرزندانشان آموزش دهند. این ارزش ها نقش مهمی در شکل گیری شخصیت و رفتار فرزندان دارند. خانواده یک نهاد مهم برای تربیت و آموزش نسل های آینده است. والدین باید الگوهای خوبی برای فرزندانشان باشند. ارزش های خانوادگی میتواند به حفظ سنت ها و فرهنگ کمک کند. خانواده های با ارزش قوی معمولاً صمیمی تر و پایدارتر هستند.
۱۷. حمایت اجتماعی
داشتن حمایت اجتماعی میتواند به والدین در تربیت فرزندانشان کمک کند. حمایت خانواده، دوستان و جامعه میتواند بسیار ارزشمند باشد. والدین نباید از درخواست کمک خجالت بکشند. شرکت در گروه های حمایتی میتواند به اشتراک گذاری تجربیات و دریافت مشاوره کمک کند. حمایت اجتماعی میتواند به کاهش استرس و افزایش اعتماد به نفس والدین کمک کند. خانواده های دارای حمایت اجتماعی قوی معمولاً موفق تر هستند. ایجاد یک شبکه حمایتی قوی بسیار مهم است.
۱۸. شادی های کوچک
زندگی با فرزندان پر از شادی های کوچک و لحظات شیرین است. خنده های کودکانه، آغوش های گرم و بازی های پر شور میتواند دل هر کسی را شاد کند. والدین باید از این لحظات لذت ببرند و قدرشان را بدانند. این شادی های کوچک میتواند به تحمل سختی های زندگی کمک کند. فرزندان منبع امید و انگیزه برای ادامه زندگی هستند. خانواده های شاد معمولاً سلامت تر و موفق تر هستند. خلق لحظات شاد برای فرزندان بسیار مهم است.
۱۹. یادگیری مداوم
تربیت فرزندان یک فرآیند یادگیری مداوم است. والدین باید همواره به دنبال کسب اطلاعات جدید و یادگیری مهارت های تربیتی باشند. مطالعه کتاب ها و مقالات، شرکت در کارگاه های آموزشی و مشاوره با متخصصان میتواند مفید باشد. والدین باید انعطاف پذیر باشند و خود را با شرایط جدید وفق دهند. یادگیری مداوم میتواند به والدین کمک کند تا بهترین تصمیمات را برای فرزندانشان بگیرند. والدین باید الگوهای خوبی برای یادگیری فرزندانشان باشند. توقف یادگیری میتواند به تربیت نادرست فرزندان منجر شود.
۲۰. پشیمانی یا رضایت
این تصمیم بسیار شخصی است و به شرایط و اولویت های هر فرد بستگی دارد. مهم این است که قبل از تصمیم گیری تمام جوانب را در نظر بگیرید و با آگاهی کامل اقدام کنید. نباید تحت تاثیر فشار دیگران قرار گرفت. تصمیم درست تصمیمی است که با ارزش ها و اهداف شما همخوانی داشته باشد. هیچ پاسخ درست یا غلطی برای این سوال وجود ندارد. مهم این است که از تصمیمی که میگیرید، راضی باشید.







واقعا خواندن این مطلب کلی خاطره زنده کرد. وقتی اولین فرزندم به دنیا اومد فکر می کردم دیگه تمومه کار ولی وقتی دومی اومد تازه فهمیدم صبر چیه! الان که نگاهی به گذشته میندازم می بینم چقدر زود گذشت و چقدر شیرین بود این مسیر پرپیچ و خم.
بعضی وقتا فکر می کنم کاش زودتر برای بچه سوم اقدام کرده بودم. تو خانوادم خواهرم چهار تا بچه داره و همیشه می گه هر کدوم یه دنیا حکایت دارن. منم یه روزی می خواستم کلی بچه دور و برم باشه ولی حالا با دوتا هم کلی خوشحالم.
یادمه یک بار تو مهمونی یکی از اقوام کلی می گفت شما که دوتا بچه داری چرا سومی رو نمیاری! خنده داره آدما چقدر نظر می دن در حالی که خودشون اصلا شرایط افراد رو نمی دونن. الان که دارم اینو می نویسم یاد اون روز افتادم و خندم می گیره.
میدونم خیلیا مثل من هستن که تو این دوراهی موندن که یه بچه دیگه بیارن یا نه. هر کدوم از ما یه شرایط خاص خودمون رو داریم. شاید چیزایی که من تجربه کردم برا شما هم جالب باشه.
کاش بقیه دوستان هم اگر تجربه ای دارن بنویسن. چیزایی که از نزدیک دیدم و شنیدم همیشه بیشتر از کلی تئوری بهم کمک کرده. ممنون از کسایی که وقت می ذارن و داستان هاشون رو به اشتراک می ذارن.
پدر و مادر شدن یه مسئله کاملا شخصیه و هرکس باید با شرایط خودش بسنجد. خودم در ابتدا به تک فرزندی فکر می کردم اما وقتی خواهرم بچه دومش رو به دنیا آورد و دیدن ارتباطشون با هم، یکم نظرم عوض شد. البته اینکه چقدر تحمل روانی داشته باشیم خیلی مهمه، بعضی روزها با یک بچه هم حس می کنی دیگه از پا دراومدی چه برسه به چندتا.
مسئله هزینه ها هم که معضل بزرگیه این روزا، مخصوصا اینکه از یه سنی به بعد مخارج خیلی سر به فلک می کشه. خودم با همسرم حساب کتاب کردیم دیدیم با حقوق های معمولی به زور میتونیم برای دو تا بچه شرایط متوسط رو فراهم کنیم.
یک چیز دیگه که خیلی تاثیر گذار می تونه باشه، فاصله سنی بچه هاست. دوستانی رو می شناسم که با فاصله سنی کم بین بچه هاشون واقعا به مشکل خوردند و استرس داشتند، از طرفی بعضی ها که فاصله سنی زیاد گذاشتن باز مشکل تو بازی کردن باهم و ارتباط گرفتنشون پیدا شد.
به نظر می رسه بهترین کار اینه که والدین صادقانه با خودشون صحبت کنن و ببینن واقعا چقدر ظرفیت دارن، هم از نظر مالی هم از نظر روحی. کاش دوستان دیگه هم نظرشون رو بگن که چه معیارهایی رو مد نظر گرفتن وقت تصمیم گیری؟ ممکنه نکته ای باشه که ما در نظر نگرفتیم.