زناشویی

عشق در گذر زمان: 18 تفاوت کلیدی در سنین مختلف




عشق در گذر زمان: 18 تفاوت کلیدی در سنین مختلف

عشق، احساسی پیچیده و چند وجهی است که در طول زندگی ما تحولات بسیاری را تجربه می‌کند. عشقی که در نوجوانی حس می‌کنیم، با عشقی که در میانسالی تجربه می‌کنیم، تفاوت‌های چشمگیری دارد. این تفاوت‌ها ناشی از تغییر در بلوغ عاطفی، اولویت‌ها، تجربیات زندگی و دیدگاه ما به جهان است. در این مقاله، به بررسی 18 تفاوت کلیدی در عشق در سنین مختلف می‌پردازیم:

در اینجا 18 تفاوت کلیدی در عشق در سنین مختلف ذکر شده است:

  • ✔️

    1. تمرکز:

    در نوجوانی، عشق اغلب بر ظاهر و جذابیت فیزیکی متمرکز است. با افزایش سن، عمق شخصیت و سازگاری ارزشمندتر می‌شوند.
  • ازدواج -مهارت رابطه زناشویی-عشق - روابط عاطفی

  • ✔️

    2. انتظارات:

    در جوانی، انتظارات غیرواقعی و فانتزی‌ها نقش پررنگی دارند. با گذر زمان، انتظارات واقع‌بینانه‌تر و بر پایه تجربیات شکل می‌گیرند.
  • ✔️

    3. بیان احساسات:

    ابراز احساسات در نوجوانی معمولاً پرشور و آتشین است. با افزایش سن، بیان احساسات ظریف‌تر و با درک بیشتری صورت می‌گیرد.
  • ✔️

    4. تعهد:

    در سنین پایین‌تر، تعهد ممکن است سطحی و موقتی باشد. با گذشت زمان، تعهد عمیق‌تر و پایدارتر می‌شود.
  • ✔️

    5. حل اختلاف:

    در جوانی، اختلافات اغلب با بحث و جدل و هیجان حل می‌شوند. با افزایش سن، رویکرد منطقی‌تر و سازنده‌تری برای حل اختلافات اتخاذ می‌شود.
  • ✔️

    6. اهمیت خانواده و دوستان:

    در نوجوانی، نظرات دوستان اهمیت زیادی دارد. با بزرگتر شدن، نظر خانواده و تاثیر آن در تصمیمات پر رنگ تر می شود.
  • ✔️

    7. اهداف مشترک:

    در سنین پایین، اهداف مشترک ممکن است کم‌اهمیت باشند. با افزایش سن، داشتن اهداف مشترک برای آینده رابطه بسیار حیاتی می‌شود.
  • ✔️

    8. ترس از دست دادن:

    در جوانی، ترس از دست دادن شدیدتر و اغلب ناشی از ناامنی است. با گذر زمان، این ترس منطقی‌تر و با پذیرش بیشتری همراه می‌شود.
  • ✔️

    9. بخشش:

    بخشش در سنین پایین‌تر ممکن است دشوارتر باشد. با افزایش سن، توانایی بخشیدن و فراموش کردن اشتباهات بیشتر می‌شود.
  • ✔️

    10. صبوری:

    صبر و تحمل در روابط در جوانی کمتر است. با گذشت زمان، افراد صبورتر و درک بیشتری نسبت به نیازهای طرف مقابل پیدا می‌کنند.
  • رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • ✔️

    18. انعطاف پذیری:

    با افزایش سن انعطاف پذیری در برابر تغییرات و چالش ها در رابطه بیشتر می شود.

این تفاوت‌ها نشان می‌دهند که عشق یک مفهوم پویا و در حال تحول است که با ما رشد می‌کند و تغییر می‌کند. درک این تفاوت‌ها می‌تواند به ما کمک کند تا روابط سالم‌تر و پایدارتری را در طول زندگی خود تجربه کنیم.

با این حال، مهم است به خاطر داشته باشیم که این فقط یک دیدگاه کلی است و تجربه هر فرد از عشق منحصر به فرد است.

عوامل دیگری مانند فرهنگ، تربیت، شخصیت و تجربیات فردی نیز بر نحوه تجربه عشق در سنین مختلف تأثیر می‌گذارند.





تفاوت‌های عشق در سنین مختلف: 18 نکته کلیدی

تفاوت‌های عشق در سنین مختلف: 18 نکته کلیدی

1. اهمیت ظاهر و جذابیت فیزیکی

در دوران نوجوانی و اوایل جوانی، ظاهر و جذابیت فیزیکی نقش پررنگ‌تری در شکل‌گیری احساسات عاشقانه ایفا می‌کند. توجه به مد، استایل و جذابیت‌های ظاهری برای جلب توجه فرد مورد علاقه بسیار مهم تلقی می‌شود. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسرانپس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا با آرامش و منطق با مشکلات روبرو شویم و از رفتارهای هیجانی و آسیب‌زننده اجتناب کنیم. در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که حل مشکلات در رابطه، به معنای پیروزی یکی بر دیگری نیست، بلکه به معنای رسیدن به یک تفاهم مشترک است.

7. اولویت‌ها در زندگی و اهداف مشترک

در سنین پایین‌تر، اولویت‌های فرد در زندگی ممکن است بیشتر حول محور تحصیل، شغل و تفریح باشد.اهداف مشترک با طرف مقابل ممکن است محدود به گذراندن اوقات خوش و تفریح با هم باشد.با افزایش سن، اولویت‌ها در زندگی تغییر می‌کند و فرد به دنبال ایجاد یک خانواده پایدار، داشتن امنیت مالی و رسیدن به آرامش و رضایت خاطر است.اهداف مشترک با طرف مقابل نیز وسیع‌تر و عمیق‌تر می‌شود و شامل مواردی مانند تربیت فرزندان، برنامه‌ریزی برای آینده و حمایت از یکدیگر در شرایط مختلف می‌شود.در این دوران، فرد می‌فهمد که داشتن اهداف مشترک، یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت و پایداری یک رابطه است.

تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که اگر اهداف زندگی با طرف مقابل همسو نباشد، رابطه محکوم به شکست است.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا با طرف مقابل در مورد اهداف و آرزوهای خود صحبت کنیم و اطمینان حاصل کنیم که در یک مسیر مشترک قرار داریم.در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای همراهی و حمایت از یکدیگر در رسیدن به اهداف مشترک است.

8. میزان تعهد و مسئولیت‌پذیری

در سنین پایین‌تر، میزان تعهد و مسئولیت‌پذیری در رابطه ممکن است کمتر باشد.فرد ممکن است به دلیل عدم آمادگی برای یک رابطه جدی، از تعهد دادن و قبول مسئولیت‌های مربوط به آن فرار کند.با افزایش سن و کسب تجربه، میزان تعهد و مسئولیت‌پذیری در رابطه بیشتر می‌شود.فرد می‌فهمد که برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار، باید به تعهدات خود پایبند باشد و مسئولیت‌های مربوط به آن را بپذیرد.در این دوران، فرد می‌داند که رابطه نیازمند تلاش و فداکاری است و نباید انتظار داشته باشد که همه چیز به طور خودکار درست شود.

تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که عدم تعهد و مسئولیت‌پذیری، می‌تواند منجر به از بین رفتن اعتماد و صمیمیت در رابطه شود.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا با تمام وجود به رابطه متعهد باشیم و مسئولیت‌های خود را به درستی انجام دهیم.در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای تعهد و مسئولیت‌پذیری است، نه فرار از تعهد و مسئولیت.

9. اهمیت صداقت و شفافیت

در سنین پایین‌تر، ممکن است به دلیل ترس از قضاوت یا عدم تمایل به آسیب زدن به طرف مقابل، صداقت و شفافیت در رابطه کمتر باشد.فرد ممکن است برای جلب رضایت طرف مقابل، دروغ بگوید یا اطلاعات مهم را پنهان کند.با افزایش سن و کسب تجربه، اهمیت صداقت و شفافیت در رابطه بیشتر درک می‌شود.فرد می‌فهمد که بدون صداقت و شفافیت، نمی‌توان یک رابطه سالم و پایدار داشت.در این دوران، فرد می‌داند که پنهان‌کاری و دروغ، می‌تواند منجر به از بین رفتن اعتماد و صمیمیت در رابطه شود.تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که صداقت، بهترین سیاست در رابطه است.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا با طرف مقابل صادق و شفاف باشیم و از پنهان‌کاری و دروغ اجتناب کنیم.

در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای صداقت و شفافیت است، نه پنهان‌کاری و دروغ.

10. نقش گذشت و بخشش

در سنین پایین‌تر، گذشت و بخشش در رابطه ممکن است دشوار باشد.فرد ممکن است به دلیل غرور یا عدم توانایی در کنترل خشم، نتواند اشتباهات طرف مقابل را ببخشد و به سادگی از آنها بگذرد.با افزایش سن و کسب تجربه، نقش گذشت و بخشش در رابطه بیشتر درک می‌شود.فرد می‌فهمد که هیچ کس کامل نیست و همه اشتباه می‌کنند.برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار، باید بتوانیم اشتباهات طرف مقابل را ببخشیم و به او فرصت دوباره بدهیم.در این دوران، فرد می‌داند که کینه و نفرت، می‌تواند رابطه را از بین ببرد و مانع رسیدن به خوشبختی شود.

تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که گذشت و بخشش، کلید حل بسیاری از مشکلات در رابطه است.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا با گذشت و بخشش، رابطه خود را حفظ کنیم و از کینه و نفرت دوری کنیم.در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای گذشت و بخشش است، نه کینه و نفرت.

11. میزان اهمیت ارتباط کلامی و غیرکلامی

در سنین پایین‌تر، ارتباط کلامی ممکن است بیشتر مورد توجه قرار گیرد.فرد ممکن است تلاش کند تا با کلمات رمانتیک و جملات زیبا، علاقه خود را به طرف مقابل نشان دهد.با افزایش سن و کسب تجربه، اهمیت ارتباط غیرکلامی نیز بیشتر درک می‌شود.فرد می‌فهمد که زبان بدن، تماس چشمی، لحن صدا و سایر نشانه‌های غیرکلامی، می‌توانند پیام‌های بسیار مهمی را منتقل کنند.در این دوران، فرد می‌داند که یک لبخند صمیمانه، یک بغل گرم و یک نگاه مهربان، می‌توانند تاثیر بیشتری از هزاران کلمه رمانتیک داشته باشند.تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که ارتباط موثر، نیازمند توجه به هر دو جنبه کلامی و غیرکلامی است.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا به هر دو جنبه ارتباطی توجه داشته باشیم و پیام‌های خود را به طور واضح و موثر به طرف مقابل منتقل کنیم.

در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای ارتباط عمیق و معنادار است، نه فقط تبادل کلمات.

12. درک نیازهای عاطفی یکدیگر

در سنین پایین‌تر، درک نیازهای عاطفی یکدیگر ممکن است دشوار باشد.فرد ممکن است به دلیل تمرکز بر نیازهای خود، نتواند به نیازهای عاطفی طرف مقابل توجه کند.با افزایش سن و کسب تجربه، درک نیازهای عاطفی یکدیگر آسان‌تر می‌شود.فرد می‌فهمد که همه افراد نیازهای عاطفی متفاوتی دارند و برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار، باید به این نیازها توجه کرد و آنها را برآورده کرد.در این دوران، فرد می‌داند که گوش دادن فعال، همدلی و حمایت عاطفی، کلید ارضای نیازهای عاطفی طرف مقابل است.مهارت‌های رابطه زناشوییتجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که عدم توجه به نیازهای عاطفی، می‌تواند منجر به ایجاد احساس تنهایی و ناامیدی در رابطه شود.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا به نیازهای عاطفی طرف مقابل توجه کنیم و با حمایت و همدلی، به او احساس ارزشمندی و دوست داشته شدن بدهیم.

در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای درک و ارضای نیازهای عاطفی یکدیگر است.

13. میزان اهمیت وقت گذراندن با هم

در سنین پایین‌تر، ممکن است وقت گذراندن با هم، بیشتر به معنای تفریح و سرگرمی باشد.فرد ممکن است به دنبال انجام فعالیت‌های هیجان‌انگیز و لذت‌بخش با طرف مقابل باشد.با افزایش سن و کسب تجربه، وقت گذراندن با هم، معنای عمیق‌تری پیدا می‌کند.فرد می‌فهمد که وقت گذراندن با هم، فرصتی برای ایجاد ارتباط عاطفی عمیق‌تر، صحبت کردن در مورد مسائل مهم و حمایت از یکدیگر است.در این دوران، فرد می‌داند که حتی انجام کارهای ساده و روزمره با هم، می‌تواند بسیار لذت‌بخش و معنادار باشد.

تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که کیفیت وقت گذراندن با هم، مهم‌تر از کمیت آن است.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا وقت خود را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که فرصت کافی برای گذراندن وقت با کیفیت با طرف مقابل داشته باشیم.در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای لذت بردن از با هم بودن است.

14. پذیرش تغییرات یکدیگر

در سنین پایین‌تر، پذیرش تغییرات یکدیگر ممکن است دشوار باشد.فرد ممکن است انتظار داشته باشد که طرف مقابل همیشه همان‌گونه که بوده باقی بماند و تغییر نکند.با افزایش سن و کسب تجربه، پذیرش تغییرات یکدیگر آسان‌تر می‌شود.فرد می‌فهمد که همه افراد در طول زندگی تغییر می‌کنند و برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار، باید این تغییرات را پذیرفت و از طرف مقابل حمایت کرد.در این دوران، فرد می‌داند که تغییرات می‌توانند فرصتی برای رشد و پیشرفت فردی و رابطه‌ای باشند.تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که مقاومت در برابر تغییرات، می‌تواند منجر به ایجاد تنش و اختلاف در رابطه شود.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا تغییرات طرف مقابل را بپذیریم و از او حمایت کنیم تا به بهترین نسخه از خود تبدیل شود.

در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای پذیرش یکدیگر در تمام مراحل زندگی است.

15. مدیریت انتظارات و توقعات

در سنین پایین‌تر، ممکن است انتظارات و توقعات از طرف مقابل بالا و غیرواقعی باشد.فرد ممکن است انتظار داشته باشد که طرف مقابل تمام نیازهای او را برآورده کند و همیشه او را خوشحال کند.با افزایش سن و کسب تجربه، مدیریت انتظارات و توقعات آسان‌تر می‌شود.فرد می‌فهمد که هیچ کس کامل نیست و نمی‌تواند تمام نیازهای او را برآورده کند.برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار، باید انتظارات و توقعات خود را تعدیل کرد و واقع‌بینانه بود.در این دوران، فرد می‌داند که رابطه نیازمند تلاش و فداکاری است و نباید انتظار داشته باشد که همه چیز به طور خودکار درست شود.

تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که انتظارات و توقعات بالا، می‌تواند منجر به ایجاد احساس ناامیدی و نارضایتی در رابطه شود.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا انتظارات و توقعات خود را مدیریت کنیم و واقع‌بینانه باشیم.در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای پذیرش واقعیت‌های رابطه و تلاش برای بهبود آن است.

16. اهمیت حفظ حریم شخصی

در سنین پایین‌تر، ممکن است اهمیت حفظ حریم شخصی در رابطه نادیده گرفته شود.فرد ممکن است تمام اطلاعات شخصی خود را با طرف مقابل به اشتراک بگذارد و هیچ محدودیتی برای او قائل نشود.با افزایش سن و کسب تجربه، اهمیت حفظ حریم شخصی بیشتر درک می‌شود.فرد می‌فهمد که برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار، باید حریم شخصی خود را حفظ کرد و به حریم شخصی طرف مقابل احترام گذاشت.در این دوران، فرد می‌داند که حریم شخصی، به معنای داشتن فضا و آزادی برای انجام فعالیت‌های مورد علاقه و حفظ روابط با دوستان و خانواده است.

تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که نادیده گرفتن حریم شخصی، می‌تواند منجر به ایجاد احساس خفگی و محدودیت در رابطه شود.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا حریم شخصی خود را حفظ کنیم و به حریم شخصی طرف مقابل احترام بگذاریم.در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای احترام به استقلال و آزادی یکدیگر است.

17. تاثیر تجربیات گذشته

در سنین پایین‌تر، تجربیات گذشته ممکن است تاثیر کمتری بر رابطه داشته باشد.فرد ممکن است به دلیل نداشتن تجربه کافی، با دیدگاه‌های کاملا مطلوب‌گرایانه به رابطه نگاه کند.با افزایش سن و کسب تجربه، تجربیات گذشته تاثیر بیشتری بر رابطه می‌گذارد.فرد می‌فهمد که اشتباهات گذشته، می‌توانند درس‌های ارزشمندی برای آینده باشند.او تلاش می‌کند تا از تجربیات خود برای ساختن یک رابطه سالم‌تر و پایدارتر استفاده کند.در این دوران، فرد می‌داند که شناخت الگوهای رفتاری خود و طرف مقابل، می‌تواند به او کمک کند تا از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند.

تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که رها کردن گذشته و تمرکز بر حال، کلید داشتن یک رابطه موفق است.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا از تجربیات گذشته خود درس بگیریم و با دیدگاهی واقع‌بینانه‌تر به رابطه نگاه کنیم.در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای یادگیری از گذشته و تلاش برای ساختن آینده‌ای بهتر است.

18. درک مفهوم عشق بی‌قید و شرط

در سنین پایین‌تر، درک مفهوم عشق بی‌قید و شرط ممکن است دشوار باشد.فرد ممکن است عشق را مشروط به برآورده شدن نیازها و انتظارات خود کند.با افزایش سن و کسب تجربه، درک مفهوم عشق بی‌قید و شرط آسان‌تر می‌شود.فرد می‌فهمد که عشق واقعی، به معنای پذیرش طرف مقابل با تمام نقاط قوت و ضعف اوست.او تلاش می‌کند تا بدون قید و شرط به طرف مقابل عشق بورزد و از او حمایت کند.در این دوران، فرد می‌داند که عشق بی‌قید و شرط، پایه‌ای‌ترین عنصر یک رابطه سالم و پایدار است.

تجربه‌های زندگی به ما می‌آموزد که عشق مشروط، نمی‌تواند به خوشبختی و رضایت در رابطه منجر شود.

پس، در سنین بالاتر، تلاش می‌کنیم تا عشق بی‌قید و شرط را در رابطه خود جاری کنیم و به طرف مقابل نشان دهیم که بدون هیچ قید و شرطی او را دوست داریم.در واقع، بلوغ عاطفی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که عشق واقعی، به معنای دوست داشتن بدون هیچ چشم‌داشتی است.

نمایش بیشتر

‫3 دیدگاه ها

  1. هر وقت بحث عشق و رابطه پیش میاد یاد دوران نوجوانی خودم می افتم. اون روزها واقعا فکر می کردم عشق یعنی یه دونه شمع روشن تو یه اتاق تاریک و کلی شعر و حال! اما حالا که چند سالی از اون زمان گذشته، می فهمم عشق بیشتر شبیه چراغ قوه ای هست که تو تاریکی راه رو نشون میده.

    تو همون اوایل رابطه ام با همسرم، کلی به خاطر چیزای جزئی دعوامون می شد. مثلا اینکه چرا فلان کارو کردی یا چرا اون حرفو زدی. اما الان بعد از ده سال، می تونم بگم بزرگترین نکته ای که یاد گرفتم اینه که گاهی بهترین کار خاموشی و گذشته. نه از رو ضعف، از روی بزرگواری.

    یه روزایی بود که فکر می کردم اگر کسی واقعا دوستم داشته باشه باید هر ساعت باهم حرف بزنیم. حالا می دونم سکوت های مشترکمون هم به اندازه خنده هامون ارزش دارن. راستی، این وسط یاد اون جمله قدیمی افتادم که میگه “عشق مثل درخته، هرچی ریشه هاش عمیق تر باشه، طوفان نمی تونه از بینش ببره.”

    برای من جالب بود که چطور با گذر زمان، به جای هیجان لحظه ای، به آرامش بلندمدت فکر می کنم. این اتفاق آدم رو یاد فیلمایی میندازه که اولش پر از اکشن ان ولی هرچی جلوتر میری داستان عمیق تر میشه.

    کاش بدونم شما هم چنین تغییرایی رو توی نگاهتون به عشق تجربه کردید. راستش برام جالبه بدونم برای بقیه هم این مسیر به همین شکل بوده یا هرکسی یه مسیر منحصر به فردی رو طی کرده؟

  2. خواندن این مطلب یادآور روزهایی بود که عشق را فقط در نگاه اول می شناختم. بیست سال پیش فکر می کردم عشق همان تپش قلب هنگام دیدن کسی است که تازه آشنا شده ام. اما حالا می دانم عشق چیزی فراتر از این حرف هاست. مثل درختی است که ریشه هایش سال ها زمان می برد تا محکم شود و ثمر بدهد.

    وقتی جوان تر بودم، دعواهای کوچک تبدیل به بحران می شد و فکر می کردم رابطه ها یا سیاه اند یا سفید. اما زندگی به من آموخت که خاکستری های زیبایی هم وجود دارد. حالا اگر شما هم خاطره ای دارید از روزهایی که عشق را متفاوت درک می کردید، خوشحال می شوم بشنوم. شاید حرف های شما برای دیگران هم جالب باشد.

  3. وقتی سریع می‌رویم سراغ قضاوت درباره انتخاب‌های عاشقانه دیگران، فراموش می‌کنیم که هر عشقی مسیر خاص خودش را دارد. گاهی همان چیزی که امروز اشتباه به نظر می‌رسد، فردا درست ترین تصمیم زندگی‌ات می‌شود.

    یک روز فهمیدم که عشق مثل سفر با قطار است. بعضی‌ها فقط ایستگاه اول را می‌بینند و فکر می‌کنند پایان خط است. بعدها یاد می‌گیری که هر ایستگاه برای کسی مقصد نهایی است، برای دیگری فقط توقفگاهی گذرا. اشتباه بزرگ این است که بخواهی مسیر عشق دیگران را با معیارهای خودت بسنجی.

    عشق بیست سالگی‌ام پر از شرط و شروط بود، مثل لیست بلند بالایی از بایدها و نبایدها. سی سالگی رسید و فهمیدم عشق واقعی با فهرست خراب می‌شود. حالا می‌دانم گاهی زیباترین اتفاق‌ها خارج از برنامه ریزی‌هاست.

    بعضی به اشتباه فکر می‌کنند عشق یکدست و بی نقص است. اما حقیقت این است که عشق گاهی شبیه کاشی‌های قدیمی می‌شود که ترک‌هایش به آن هویت می‌دهد. نباید دنبال بی عیب و نقصی باشی که وجود خارجی ندارد.

    تجربه به من آموخت که نباید در روابط عاشقانه نقش کارآگاه را بازی کنی. پیگیر لحظه به لحظه نبودن طرف مقابل، بخشیدن بدون نیاز به توضیح و اعتماد بدون شرط را باید یاد گرفت. اینها را در چهل سالگی فهمیدم، وقتی که بیست ساله بودم فکر می‌کردم بی اعتمادی نشانه هوشمندی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا