عاشق دامادم شدم – خلاصه تجربه ها در نی نی سایت – 17 مورد
بحث “عاشق دامادم شدم” یکی از بحثهای پربازدید و جنجالی در نی نی سایت است. این موضوع، که از نظر اخلاقی و شرعی بسیار حساس است، باعث شده تا نظرات مختلف و متنوعی در این رابطه مطرح شود. در این پست، به خلاصه 17 مورد از تجربیات و دیدگاههایی که در این مورد در نی نی سایت مطرح شده، میپردازیم:

- ✔️احساس تنهایی و خلأ عاطفی در زندگی مشترک به عنوان یکی از دلایل اصلی ایجاد این احساسات.
- ✔️جذابیت ظاهری و رفتاری داماد و مقایسه ناخودآگاه او با همسر خود.
- ✔️احساس جوانی دوباره و میل به تجربه احساسات عاشقانه.
- ✔️ترس از قضاوت و انگ اجتماعی در صورت آشکار شدن این احساسات.
- ✔️تلاش برای سرکوب احساسات و دوری از موقعیتهایی که باعث تقویت این احساسات میشود.
- ✔️مشاوره با روانشناس و جستجوی راهکارهای حل این مشکل به صورت اصولی.
- ✔️توجه به نیازهای عاطفی و جنسی همسر خود برای جلوگیری از ایجاد خلأ در زندگی مشترک.
- ✔️تقویت روابط خانوادگی و افزایش صمیمیت با همسر و فرزندان.
- ✔️اجتناب از رفتارهای تحریک آمیز و حفظ حریم خصوصی با داماد.
- ✔️درک این موضوع که این احساسات گذرا هستند و با گذشت زمان کمرنگ میشوند.
- ✔️یادآوری تعهدات اخلاقی و شرعی و مسئولیتپذیری در قبال خانواده.
- ✔️ترس از فروپاشی خانواده و آسیب روحی به فرزندان در صورت برملا شدن این رابطه.
- ✔️مقایسه زندگی خود با زندگی دختر و داماد و احساس حسادت.
- ✔️فکر کردن به عواقب جبران ناپذیر این رابطه بر روی آبروی خانوادگی.
- ✔️احساس گناه و عذاب وجدان به دلیل داشتن چنین احساساتی.
- ✔️تلاش برای یافتن سرگرمیهای جدید و پر کردن اوقات فراغت برای کاهش فکر و خیال.
- ✔️درخواست کمک از مشاوران مذهبی برای دریافت راهنمایی و تقویت ایمان.


مهم است که در مواجهه با چنین احساساتی، با درایت و مسئولیتپذیری عمل کرد و از تصمیمگیریهای عجولانه و مخرب خودداری نمود.
عاشق دامادم شدم: خلاصهای از تجربهها در نی نی سایت (17 مورد)
1. شوک اولیه و انکار
بسیاری از کاربران نی نی سایت در ابتدای این تجربه، دچار شوک و انکار شدهاند. احساس گناه شدیدی وجود دارد و فرد سعی میکند این احساسات را نادیده بگیرد یا توجیه کند. این احساسات معمولاً ناگهانی و غیرمنتظره بروز میکنند و فرد آمادگی مواجهه با آن را ندارد. تلاش برای انکار، اغلب منجر به سرکوب احساسات و در نتیجه، تشدید اضطراب و افسردگی میشود. کاربران زیادی گفتهاند که ابتدا سعی کردند فکر کنند این فقط یک تحسین ساده است و نه عشق. برخی حتی به دلیل احساس گناه، از حضور در کنار داماد خود اجتناب میکردند. عدهای دیگر نیز سعی میکردند دلایل منطقی برای این احساسات پیدا کنند، مثلاً اینکه دامادشان شبیه به عشق سابقشان است. در این مرحله، حمایت روانشناس میتواند بسیار کمککننده باشد.
2. جستجو برای تایید در نی نی سایت
بسیاری از این افراد، برای یافتن همدردی و درک، به نی نی سایت روی میآورند. آنها میخواهند بدانند آیا کس دیگری هم تجربه مشابهی داشته است. به اشتراک گذاشتن این تجربه در یک فضای ناشناس، به آنها اجازه میدهد تا بدون قضاوت شدن، احساسات خود را بیان کنند. این کاربران اغلب به دنبال راهکارهایی برای مقابله با این احساسات یا مدیریت روابط خود هستند. آنها از دیگران میپرسند که آیا به روانشناس مراجعه کنند یا خیر. بسیاری به دنبال این هستند که بفهمند آیا دامادشان نیز به آنها علاقهمند است یا خیر. برخی از کاربران، داستانهای مشابهی را به عنوان نمونه برای درک بهتر وضعیت خود ارائه میدهند.
3. احساس گناه و عذاب وجدان
حس گناه و عذاب وجدان، از جمله احساسات غالب در این تجربه است. این افراد احساس میکنند که به دخترشان، همسرشان و به طور کلی به خانوادهشان خیانت میکنند. این احساسات میتوانند منجر به افسردگی، اضطراب و کاهش عزت نفس شوند. بسیاری از کاربران نی نی سایت، این احساس گناه را به عنوان یک بار سنگین بر دوش خود توصیف کردهاند. آنها میترسند که اگر این احساسات برملا شوند، زندگی خانوادگیشان از هم بپاشد. برخی حتی به فکر خودکشی افتادهاند تا از این عذاب رها شوند. مشاوره و رواندرمانی میتواند به کاهش این احساس گناه و عذاب وجدان کمک کند.
4. وسوسه و خیال پردازی
علیرغم احساس گناه، وسوسه و خیال پردازی در مورد داماد، اغلب غیرقابل کنترل است. این افکار میتوانند بسیار آزاردهنده باشند. این خیال پردازیها معمولاً شامل تصورات رمانتیک یا جنسی است که میتواند احساس گناه را تشدید کند. بسیاری از کاربران اعتراف کردهاند که در خواب نیز داماد خود را میبینند. آنها سعی میکنند با مشغول کردن خود، از فکر کردن به دامادشان جلوگیری کنند. اما این افکار اغلب به طور ناگهانی و غیرمنتظره به سراغشان میآید. مدیتیشن و تکنیکهای ذهن آگاهی میتوانند به کنترل این افکار کمک کنند. شناسایی محرکهایی که باعث ایجاد این افکار میشوند، میتواند مفید باشد.
5. تغییر رفتار نسبت به داماد
برخی از کاربران، ناخودآگاه رفتارهای خود را نسبت به دامادشان تغییر میدهند. ممکن است سعی کنند بیشتر به او توجه کنند، بیشتر با او صحبت کنند یا به او نزدیک شوند. این تغییرات رفتاری میتوانند برای دیگران (مخصوصا دخترشان) به نظر برسند. برخی از کاربران سعی میکنند با بیش از حد مهربان بودن، احساس گناه خود را جبران کنند. برخی دیگر، برعکس، از داماد خود دوری میکنند تا از وسوسه دور باشند. هر دوی این رفتارها میتواند غیرطبیعی به نظر برسد. تلاش برای حفظ رفتارهای عادی و طبیعی، بهترین راهکار است. صحبت کردن با یک مشاور میتواند به درک و مدیریت این تغییرات رفتاری کمک کند.
6. ترس از برملا شدن راز
ترس از اینکه رازشان برملا شود، یکی از بزرگترین دغدغههای این افراد است. آنها میترسند که این موضوع، زندگی خانوادگیشان را نابود کند و باعث شرمساری شود. این ترس میتواند منجر به اضطراب و استرس مزمن شود. بسیاری از کاربران، به شدت مراقب رفتار و گفتار خود هستند تا چیزی را لو ندهند. آنها از نزدیک شدن بیش از حد به داماد خود اجتناب میکنند و سعی میکنند رابطه خود را در حد یک رابطه معمولی مادرشوهر-داماد حفظ کنند. برخی حتی به فکر نقل مکان از محل زندگی خود افتادهاند تا از دامادشان دور باشند. در عین حال، نباید اجازه داد که این ترس، زندگی شما را فلج کند.
7. احساس تنهایی و انزوا
احساس تنهایی و انزوا، یکی دیگر از عوارض این تجربه است. این افراد نمیتوانند با کسی در مورد احساسات خود صحبت کنند، زیرا میترسند مورد قضاوت قرار گیرند یا درک نشوند. این تنهایی میتواند منجر به افسردگی و ناامیدی شود. بسیاری از کاربران نی نی سایت، احساس میکنند که در یک جهنم شخصی گرفتار شدهاند. آنها آرزو میکنند که ای کاش هرگز چنین احساساتی را تجربه نمیکردند. یافتن یک درمانگر یا مشاور مورد اعتماد میتواند به کاهش این احساس تنهایی کمک کند. شرکت در گروههای حمایتی (حتی آنلاین) میتواند مفید باشد.
8. تلاش برای تغییر تمرکز
بسیاری از کاربران، سعی میکنند با تغییر تمرکز خود، از فکر کردن به دامادشان جلوگیری کنند. آنها به دنبال سرگرمیهای جدید میروند، به مسافرت میروند یا وقت بیشتری را با دوستان و خانواده خود میگذرانند. این تلاشها میتواند تا حدودی موثر باشد، اما معمولاً به طور کامل مشکل را حل نمیکند. برخی از کاربران، به طور جدی به فکر تغییر شغل یا محل زندگی خود افتادهاند. برخی دیگر، سعی میکنند با تمرکز بر روی اهداف شخصی خود، از این احساسات منحرف شوند. مشاوره میتواند به شما کمک کند تا ریشه این احساسات را شناسایی کرده و راهکارهای مناسبی برای مقابله با آن پیدا کنید. به خودتان زمان بدهید و صبور باشید. تغییر رفتارها و الگوهای فکری، زمان میبرد.
9. حسادت به دختر خود
حسادت به دختر خود، به دلیل اینکه همسر داماد است، یکی از احساسات ناخوشایندی است که در این تجربه بروز میکند. این حسادت میتواند بسیار آزاردهنده و مخرب باشد. این حسادت معمولاً با احساس گناه همراه است و فرد را بیشتر درگیر عذاب وجدان میکند. بسیاری از کاربران، احساس میکنند که دخترشان لیاقت دامادشان را ندارد. آنها سعی میکنند این حسادت را پنهان کنند، اما این کار میتواند بسیار دشوار باشد. تمرکز بر روی نقاط قوت و ویژگیهای مثبت دختر خود، میتواند به کاهش این حسادت کمک کند. مشاوره میتواند به شما کمک کند تا این حسادت را مدیریت کرده و با آن کنار بیایید.
10. تلاش برای یافتن جایگزین
برخی از کاربران، سعی میکنند با یافتن یک شریک عاطفی جدید، از فکر کردن به دامادشان جلوگیری کنند. آنها به دنبال رابطهای هستند که بتواند نیازهای عاطفی و جنسی آنها را برآورده کند. این تلاشها میتواند با موفقیت همراه باشد، اما در برخی موارد، ممکن است منجر به روابط نامناسب و آسیبزا شود. مهم است که قبل از ورود به هر رابطهای، از آمادگی عاطفی خود مطمئن شوید. مشاوره میتواند به شما کمک کند تا یک رابطه سالم و رضایتبخش را تجربه کنید. به خودتان اجازه دهید که زمان کافی را برای بهبود و التیام صرف کنید. ورود زودهنگام به یک رابطه جدید، میتواند زخمهای قبلی را عمیقتر کند.
11. انکار احساسات توسط دیگران
وقتی کاربران با دیگران (مخصوصا دوستان و نزدیکان) در مورد احساسات خود صحبت میکنند، اغلب با انکار یا بیاعتنایی مواجه میشوند. این موضوع میتواند باعث تشدید احساس تنهایی و انزوا شود. افراد معمولاً به دلیل اینکه نمیتوانند این احساسات را درک کنند یا با آن همدلی کنند، از ارائه حمایت لازم خودداری میکنند. برخی حتی ممکن است فرد را مورد قضاوت قرار دهند یا او را سرزنش کنند. به همین دلیل، بسیاری از کاربران ترجیح میدهند که احساسات خود را با کسی در میان نگذارند. شما حق دارید که احساسات خود را تجربه کنید و به دنبال کمک و حمایت باشید. یافتن یک مشاور یا درمانگر متخصص، میتواند به شما در این زمینه کمک کند.
12. نقش فرهنگ و ارزشهای خانوادگی
فرهنگ و ارزشهای خانوادگی، نقش مهمی در تشدید یا کاهش احساس گناه و عذاب وجدان در این تجربه ایفا میکنند. در جوامعی که روابط خانوادگی بسیار مهم هستند و ارزشهای اخلاقی قوی وجود دارد، این احساسات معمولاً شدیدتر هستند. فرد احساس میکند که با زیر پا گذاشتن ارزشهای خانوادگی، به یک تابو شکسته است و این موضوع میتواند منجر به شرمساری و احساس گناه شدید شود. برخی از کاربران، نگران هستند که اگر این موضوع برملا شود، آبروی خانوادهشان برود. شما حق دارید که احساسات خود را تجربه کنید و به دنبال خوشبختی باشید. در عین حال، باید به ارزشهای خانوادگی خود احترام بگذارید و سعی کنید راهی برای حفظ تعادل بین این دو پیدا کنید. مشاوره میتواند به شما در این زمینه کمک کند.
13. تاثیر رسانه ها و داستان های مشابه
دیدن یا شنیدن داستانهای مشابه در رسانهها (فیلمها، سریالها، کتابها) میتواند تاثیر زیادی بر روی افراد داشته باشد. این داستانها میتوانند احساسات آنها را تشدید کنند، یا به آنها احساس همدردی و درک بدهند. برخی از کاربران، با دیدن این داستانها، احساس میکنند که تنها نیستند و افراد دیگری نیز تجربه مشابهی داشتهاند. برخی دیگر، با دیدن عواقب منفی این داستانها، از ابراز احساسات خود میترسند. مهم است که با دیدگاهی انتقادی به این داستانها نگاه کنید و تصمیمات خود را بر اساس شرایط و ارزشهای خودتان بگیرید. مشاوره میتواند به شما در این زمینه کمک کند.
14. تغییر در رابطه با همسر
این احساسات میتواند تاثیرات منفی بر روی رابطه با همسر بگذارد. احساس گناه و عذاب وجدان میتواند منجر به کاهش صمیمیت و علاقه شود. برخی از کاربران، سعی میکنند با بیش از حد مهربان بودن، احساس گناه خود را جبران کنند. برخی دیگر، برعکس، از همسر خود دوری میکنند تا از احساسات خود فرار کنند. مهم است که با همسر خود صادق باشید و در مورد احساسات خود صحبت کنید (البته نه در مورد داماد!). مشاوره زوجی میتواند به بهبود رابطه شما کمک کند. تلاش برای تقویت رابطه با همسر، میتواند به کاهش احساسات نامطلوب کمک کند.
15. مدیریت احساسات و پذیرش
یکی از مهمترین گامها در این مسیر، یادگیری مدیریت احساسات و پذیرش آنهاست. این به معنای سرکوب یا انکار احساسات نیست، بلکه به معنای شناخت، درک و پذیرش آنها به عنوان بخشی از تجربه انسانی است. تکنیکهای مدیریت استرس، مدیتیشن و ذهن آگاهی میتوانند در این زمینه کمک کننده باشند. مهم است که به خودتان اجازه دهید که احساسات خود را تجربه کنید و به آنها فرصت دهید تا تخلیه شوند. پذیرش این واقعیت که شما یک انسان هستید و ممکن است احساسات ناخوشایندی را تجربه کنید، میتواند به کاهش احساس گناه و عذاب وجدان کمک کند. مشاوره میتواند به شما در این زمینه کمک کند. به خودتان زمان بدهید و صبور باشید. مدیریت احساسات، یک فرآیند تدریجی است. هرگز از تلاش برای بهبود وضعیت خود دست نکشید.
16. مراجعه به متخصص و روانشناس
مراجعه به یک متخصص روانشناس یا مشاور، یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با این تجربه است. یک متخصص میتواند به شما کمک کند تا احساسات خود را درک کنید، ریشه این احساسات را شناسایی کنید و راهکارهای مناسبی برای مدیریت آنها پیدا کنید. یک متخصص میتواند به شما در حل مشکلات مربوط به رابطه با همسر و دخترتان کمک کند. انتخاب یک مشاور یا روانشناس مورد اعتماد، بسیار مهم است. مطمئن شوید که متخصص مورد نظر، تجربه کافی در زمینه مشکلات روابط خانوادگی دارد. از پرسیدن سوالات و ابراز نگرانیهای خود، خجالت نکشید. یک رابطه درمانی خوب، میتواند به شما در رسیدن به آرامش و تعادل کمک کند.
17. تمرکز بر سلامت روان و خود مراقبتی
عاشق دامادم شدم – خلاصه تجربهها در نی نی سایت
در این شرایط، تمرکز بر سلامت روان و خود مراقبتی، بسیار مهم است. این به معنای توجه به نیازهای جسمی، عاطفی و روانی خود است. خواب کافی، تغذیه سالم، ورزش منظم، انجام فعالیتهای لذتبخش و گذراندن وقت با دوستان و خانواده، میتواند به بهبود سلامت روان شما کمک کند. مهم است که به خودتان اجازه دهید که استراحت کنید و از زندگی لذت ببرید. از سرزنش کردن خود دست بردارید و به خودتان مهربان باشید. خود مراقبتی، یک فرآیند مستمر است و باید به طور منظم انجام شود.
شروع یک بحران: اعترافهای تکاندهنده
در نی نی سایت، تاپیکهایی با عنوان “عاشق دامادم شدم” کم نیستند.اعترافهایی که پشت هر کدام، دنیایی از پریشانی، احساس گناه و سردرگمی پنهان است.این پست، خلاصه ای از تجربیات و احساسات مطرح شده در این تاپیکهاست.اولین چیزی که در اکثر این تاپیکها به چشم میخورد، شوک و ناباوری خود فرد است.“باورم نمیشه این حس رو به دامادم دارم”، جمله ای تکراری که بارها دیده می شود.احساس گناه، دومین حس غالبی است که کاربران به آن اشاره میکنند.“عذاب وجدان امانم رو بریده، نمی دونم چکار کنم”، این حس گناه هم به خاطر خیانت به دخترشان است و هم به خاطر فکر کردن به فردی که از نظر شرعی و عرفی محرم نیست.
ترس از برملا شدن این راز، سایه سنگینی بر زندگی این افراد انداخته است.“می ترسم کسی بفهمه، زندگیم نابود میشه”، این ترس، زندگی را به جهنمی غیر قابل تحمل تبدیل کرده است.عدم درک علت این احساسات، یکی دیگر از مشکلات مطرح شده است.“نمی دونم چرا این حس رو دارم، هیچ توجیهی براش ندارم”، این عدم درک، سردرگمی و ناامیدی را بیشتر میکند.بسیاری از کاربران، دامادشان را فردی جذاب، مهربان و دوست داشتنی توصیف می کنند.“دامادم خیلی پسر خوبیه، خیلی مهربونه و به دخترم احترام میذاره”، همین ویژگیها، باعث تشدید احساسات می شود.
تلاش برای سرکوب کردن این احساسات، یکی از راههایی است که کاربران به آن اشاره می کنند.
“تمام تلاشم رو میکنم که بهش فکر نکنم”، اما این سرکوب کردن معمولا موقتی است و نتیجه عکس می دهد.
ریشهها و عوامل احتمالی
احساس تنهایی و کمبود عاطفی در زندگی زناشویی، یکی از عواملی است که برخی از کاربران به آن اشاره می کنند.“شوهرم بهم توجه نمیکنه، انگار وجود ندارم”، این کمبود عاطفی، فرد را مستعدِ توجه به دیگران می کند.دیدن محبت و صمیمیت بین داماد و دخترشان، میتواند حسادت و نارضایتی را در برخی افراد برانگیزد.“وقتی می بینم چقدر هوای دخترم رو داره، دلم میگیره”، این حسادت، میتواند به مرور زمان به احساسات پیچیده تری تبدیل شود.تغییرات هورمونی در دوران میانسالی و یائسگی، نیز میتواند بر احساسات و تمایلات جنسی زنان تاثیر بگذارد.
“احساس می کنم هورمون هام به هم ریخته، یه حس عجیب و غریبی دارم”، این تغییرات هورمونی، میتواند باعث بروز احساساتی شود که فرد قبلا تجربه نکرده است.دوران کودکی و روابط خانوادگی نامناسب، نیز میتواند در شکل گیری این احساسات نقش داشته باشد.“تو بچگی کمبود محبت داشتم، شاید دنبال یه تکیه گاه می گردم”، این کمبودها، میتواند در بزرگسالی خود را به شکل های مختلف نشان دهد.برخی از کاربران، به شباهت دامادشان به همسر کاملا مطلوبشان اشاره می کنند.“دامادم دقیقا همون مردی هست که همیشه آرزوش رو داشتم”، این شباهت، میتواند فرد را به داماد جذب کند.
عزت نفس پایین، یکی دیگر از عواملی است که میتواند باعث شود فرد به دنبال تایید و توجه از سوی دیگران باشد.“احساس میکنم دیگه جذاب نیستم، وقتی دامادم بهم توجه میکنه حس خوبی پیدا میکنم”، این نیاز به تایید، میتواند فرد را آسیب پذیر کند.عدم رضایت از زندگی جنسی با همسر، نیز میتواند در ایجاد این احساسات نقش داشته باشد.“رابطه جنسی خوبی با شوهرم ندارم، شاید به خاطر همینه که این حس رو به دامادم دارم”، این نارضایتی، میتواند فرد را به دنبال راهی برای ارضای نیازهایش سوق دهد.
راهکارها و توصیهها
مشاوره با یک روانشناس متخصص، اولین و مهمترین قدم برای حل این مشکل است. “حتما باید برم پیش یه روانشناس، خودم نمی تونم از پسش بر بیام”، روانشناس میتواند به فرد کمک کند تا ریشه های این احساسات را شناسایی کند و راهکارهای مناسبی برای مقابله با آن پیدا کند. تقویت رابطه با همسر، میتواند به کاهش احساس تنهایی و کمبود عاطفی کمک کند. “باید بیشتر به شوهرم توجه کنم، سعی کنم رابطمون رو بهتر کنم”، با بهبود رابطه با همسر، فرد کمتر به دنبال توجه از سوی دیگران خواهد بود. افزایش آگاهی و شناخت نسبت به خود، میتواند به فرد کمک کند تا احساسات و نیازهای خود را بهتر درک کند. “باید بیشتر خودمو بشناسم، بفهمم دقیقا چی میخوام”، با شناخت خود، فرد میتواند نیازهایش را به درستی برآورده کند و از آسیب دیدن خود و دیگران جلوگیری کند.







خیلی از زن ها وقتی چنین احساساتی پیدا می کنن اولش فکر می کنن فقط یه شیطونک گذراست ولی بعد می بینن جدی تر از این حرفاست. یه بار دیدم خانمی خیلی مذهبی بود ولی عین بچه های دبستونی عاشق دامادش شده بود و هی می گفت چشاش شبیه ستاره هاست… بعد کم کم شروع کرده بود با اون خانم خونه بی معطلی میومد سر قرارهای خانوادگی که داماد رو ببینه.
بزرگترین خطا اینه که فکر کنیم خودمون می تونیم این احساس رو مدیریت کنیم. هرچی بیشتر بشینیم روش بیشتر درگیرش می شیم مثل باتلاق که هرچی بیشتر دست و پا بزنی بیشتر فرو می ری. بعضیا فکر می کنن با نوشتن چند تا کامنت مشکلشون حل میشه درحالی که اینجوری فقط داستان رو برای خودشون تکرار می کنن و احساسشون رو تقویت می کنن.
یه خانمی تعریف می کرد می خواسته با دامادش کسب و کار راه بندازه که به خیال خودش دلیل موجهی داشته برای ارتباط بیشتر ولی بعدش رابطه عادی نبوده و کلی دردسرش شده بود. از اون موقع فهمیدم که نباید دنبال بهانه باشیم برای بیشتر دیدن اون شخص.
این حس همش حرفهای الکی بهمون می زنه. مثلا می گه داماد تو رو بهتر از هرکسی می فهمه یا تو رو اونجوری که لایقی میبینه… همه اش کلکه. اگه این احساسات رو مثل موج دریا بدونیم که میاد و میره شاید بتونیم راحت تر باهاش کنار بیایم.
حق با اوناییه که می گن تا می تونید باید از موقعیت های تحریک کننده دوری کرد. یه بار رفته بودم خونه فامیل که دامادم حوالیش نبود ولی دخترم شروع کرد از محبتای دامادش تعریف کردن… اونجا فهمیدم که نباید حتی تحمل شنیدن حرفاش رو هم داشته باشم.
😔😐
یادمه چند وقت پیش یه دورانی رو از سر گذروندم که فکر کردن به یه نفر غیر از همسر اصلا حالت عجیبی ایجاد می کرد 😶 یه جورایی همیشه ترس از قضاوت دیگران تو ذهنم بود… تو اون زمان فهمیدم که شاید بهتره اول نیازهای عاطفی خودم رو تو زندگی مشترک پیدا کنم و با همسرم در میان بذارم 🫂 گاهی وقتا دوست داشتن یه آدم جدید فقط بخاطر چیزایی هست که تو زندگی خودمون کمبودش رو حس می کنیم 🙃 گذشته از همه اینا مهم اینه که بدونیم این حس موقته و نباید بذاریم زندگی خانوادگیمون رو تحت تاثیر قرار بده 🌸
موضوع پیچیده ای است و تحلیل دقیقی از جنبه های روانشناختی آن ارائه شده است. در مورد احساس گناه که اشاره کردید، دقیقا همین حالت را چند سال پیش تجربه کردم وقتی متوجه شدم به دوست صمیمی همسرم احساساتی دارم. فشار روانی ناشی از این تناقض عاطفی واقعا طاقت فرساست.
نکته قابل تامل این است که گاهی این علاقه ها ریشه در کمبودهای عاطفی قدیمی دارد نه واقعیت موجود. تحلیل رابطه با همسر که اشاره شد نقطه مهمی است. من در جلسات مشاوره فهمیدم این احساسات بیشتر نشانه نیاز به بازسازی رابطه زناشویی ام بود تا کشش واقعی به آن فرد.
بررسی تاثیر فرهنگ و هنجارهای اجتماعی بر تشدید احساس گناه بخش جالبی بود. در جامعه ما این فشار مضاعف است و فرد از دو سو تحت فشار قرار می گیرد. مطالعه بیشتر این مطالب باعث شد سری به مقالات دیگر سایت بزنم و باید بگویم تحلیل های روانشناختی عمیقی ارائه می دهید.
مسئله مرزبندی های عاطفی که مطرح شده از آن دسته نکاتی است که معمولا نادیده گرفته می شود. یاد گرفتم که باید با دقت مرزهای روابطم را تعریف کنم تا دوباره در چنین موقعیت های دشواری قرار نگیرم.
نکته ظریف دیگری که وجود دارد تفاوت بین تحسین و عشق است. گاهی ما ویژگی های مثبت فردی را با عشق اشتباه می گیریم. تجربه به من نشان داد که می توان بدون ورود به حریم خطرناک عاطفی، صرفا ویژگی های خوب دیگران را تحسین کرد.
در پایان باید بگویم راهکارهای عملی ارائه شده در این مطلب بسیار کاربردی است. ترکیب مشاوره روانشناختی با راهکارهای مذهبی که پیشنهاد دادید همان رویکردی است که برای من جواب داد. خواندن این مقاله و مطالب مشابه در سایت شما دیدگاه من را نسبت به این موضوع بسیار تغییر داد.